طرفداران فوتبال به شکلی غیرقابل باور در مورد تیم مورد علاقه خود بطور احساسی برخورد میکنند. اگر مشتریان شما هم چنان برخوردی با کسبوکار شما داشتند، خوب نبود؟ اگر در مورد محصول و برند شما به همه میگفتند و از آن دفاع میکردند!!!
همواره باید به خاطر داشته باشیم، هرچند سالهای سال است که زندگی قبیلهای را ترک کردهایم، اما هنوز همچنان در ذات و ریشه خود عادات قبیلهای داریم. همچنان یک علاقه ذاتی نسبت به تعلق داشتن به چیزی داریم. امروزه همواره سعی میکنیم تا از طریق کسبوکاری که خودمان را آن هماهنگ کردهایم، هویتی برای خودمان ایجاد کنیم، خواه آن یک نام بزرگ یا یک فروشگاه یا کافه محلی باشد.
حس کیفیت
این چیزی است که بسیاری از برندهای بزرگ بخوبی آن را درک میکنند اما درعینحال بسیاری از شرکتهای کوچکتر از آن کاملاً غافل هستند. ملل مختلف برای خودشان پرچمی را دارند تا مردم را در زیر آن با یکدیگر متحد کنند و به آنها هویت بدهند. لوگو برندها هم همانند پرچم برای آنها عمل میکنند، تا از طریق به اعضاء قبیله کمک کنند تا یکدیگر را بخوبی بشناسند و به اعضاء دیگر قبیلهها (طرفداران دیگر برندها) بگویند که به کجا تعلق دارند. اینکه نسبت به چه کسی و چه چیزی وفادار باشیم، به دیگران میگوید که “ما کی هستیم” و “معرف چه چیزی هستیم؟”
برندسازی همانند یک پرچم است. این پرچم به مصرفکننده کمک میکند تا به دیگران اعلام کنند که از چه چیزی حمایت میکند. هر کسبوکاری بدون توجه بهاندازه آن، باید پیامی مشخص و واضح برای خودش داشته باشد. از خودتان بپرسید: “برند من معرف چیست؟” برند قولی است به مصرفکننده – – قولی در رابطه باتجربه مورد انتظار. “از ما بخرید و در عوض این را دریافت کنید.”با قول دادن شما مشتریان را بهسوی خودتان جذب میکنید، با عمل کردن به آن قول شما طرفداران وفادار برای خودتان درست میکنید.
تجربه اپل
آیا کمپین شرکت اپل تحت عنوان “I’m a Mac and I’m a PC” — “من یک کامپیوتر مکینتاش هستم و من یک کامپیوتر شخصی هستم” را به خاطر دارید؟– اگر ندیده اید، مجموعه این تبیلغات در ویدئو بالا برای شما قابل مشاهده است – – این کمپین در زمان خودش بسیار موفق بود، چرا که پیامی روشن و واضح را انتقال میداد و آن اینکه “از یک کامپیوتر خانگی (ویندوز) استفاده کنید و همواره منتظر محرومیت و ناامیدی باشید، از اپل استفاده کنید و رویای خودتان را بسازید. چیزی که در این رابطه خیلی اهمیت دارد، این است که اپل به قولی که تحت عنوان برند خودش به مصرفکننده داده بود را عملی کرده و به همین دلیل است که امروزه محصولات اپل به این شکل گسترده مورداستفاده هر قشری قرار دارد.
البته توجه به این موضوع هم کاملاً لازم و ضروری است که برند شما قادر به عمل کردن به قولی که میدهد باشد. در اینجا بخوبی میتوانیم نکتهای را در برابر اپل از برند سامسونگ بیاموزیم و آن اینکه سامسونگ برای اینکه بتواند با اپل در حوزه تلفنهای همراه رقابت کند، گوشی تلفن بزرگتری را به بازار عرضه کرد. برای چند ماه اینطور به نظر میرسید که این تاکتیک اثرگذار بوده و موفق شده است. اما پس از مدتی مشخص آن گروهی که از اپل روی گردانده و به سمت این گوشی رفته بودند، شروع به بازگشت به سمت اپل کردهاند. چرا؟ سیستمی که سامسونگ برای گوشیهای خود انتخاب کرده خیلی پیچیده بود و مشتریان آن را بهعنوان یک سیستمعامل کاربرپسند ندیده بودند.
مردم بهصورت گسترده به گوشیهای اپل اقبال نشان دادند و اپل هم از این فرصت بوجود آمده در بازار استفاده کرد و در مدت کوتاهی یک گوشی جدید را به بازار معرفی کرد. در حال حاضر بازهم اپل به رهبر این بازار تبدیلشده و همانطور که میبینید یک شرکت تنها بر ویژگیهای محصول خود تمرکز کرد(سامسونگ)، در حالیکه دیگری بر روی تجربه و قبیله خودش تمرکز کرد(اپل).
برندسازی بدون عمل به قول دادهشده فقط و فقط یک دروغ است و موجب میشود که مردم پس از مدتی دلسرد شده و به سراغ چیز بهتری بروند، اما عمل کردن به قول دادهشده مطمئناً موجب متمایز شدن و برجسته شدن برند شما میشود.
منبع: آی بازاریابی