وظیفه واحدی از کار است، فعالیتی که معمولاً یک نفر انجام می دهد. در مقابل، فرآیند، گروهی از وظیفه های به هم پیوسته است که با یکدیگر نتیجه ای با ارزش از دید مشتری را به بارمی آورند.
برای مثال، انجام دادن یک سفارش یک فرآیند است (فعالیتهایی که کالا را به دست مشتری می رساند).
این فرآیند از وظایف مختلفی درست می شود. دریافت درخواست از مشتری،
واردکردن آن به رایانه، بررسی اعتبار مشتری، بررسی موجودی کالا و یا تولید،
گزینش و بسته بندی سفارش، برنامه ریزی حمل و روش ارسال کالا (زمینی،
دریایی، هوایی) و در پایان بارگیری و ارسال کالا به سوی مشتری.
هیچ کدام از این وظیفه ها به تنهایی ارزشی را برای مشتری نمی آفریند. حمل بدون بارگیری و یا بستهبندی بدون انتخاب کالاها از انبار، شدنی نیست. بررسی اعتبار مشتری به خودی خود یک تجزیه و تحلیل مالی است. تنها هنگامی که این فعالیتهای مستقل و جداگانه با یکدیگر جمع شوند، ارزشی به وجود می آید.
بنابراین، فرآیند را می توان یک زنجیره ارزش در نظر گرفت که هر مرحله (هر دانه زنجیر) ارزشی به مرحله قبل می افزاید. بنابراین، فرآیند های کسب و کار عبارتند از فعالیتهای اساسی در سازمان که محدود به مرزهای وظیفه ای نیستند و منابع انسانی، مهارتهای مدیریتی و فناوری راhttp://blog.ir/panel/eanjoman/post_edit/441 به منظور تمرکز سازمان بر استراتژی ایجاد ارزش برای ذینفعان و بخصوص مشتریان به هم مرتبط می کنند.