نویسنده: حمیدرضا نعمتی
برگن، دومین شهر بزرگ نروژ، از یک سو در آغوش کوهستان و از سوی دیگر در کنار ساحل قرار دارد. چشماندازهای این شهر به تصاویری میماند که بیشتر در کارتهای پستال میبینیم .
این منطقه یکی از مراکز صنایع نفت و گاز نروژ هم هست و به همین دلیل، برگن شهر ثروتمندی به شمار میرود. هرچند در آن، نشانههای کمی از ولخرجیهای معروف افراد ثروتمند به چشم میخورد. در خیابانهای شهر نه خودرویی گرانقیمت با شیشههای مات دیده میشود، نه فروشگاههای مارکهای گران برای کیفهای زنانه و نه صف آدمها مقابل ورودی کلابهای شبانه ویژه پولدارها .
در حالی که اغلب کشورهای نفتخیز دنیا درآمدهای حاصل از فروش نفت خام خود را صرف هزینههای جاری میکنند، نروژ مشغول پسانداز کردن پول حاصل از فروش نفت خام و گاز در یک صندوق مستقل است .
ارزش منابع مالی این صندوق حدود ۸۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است و خود صندوق، معادل یک درصد مجموع سهام جهانی را در اختیار دارد. منابع این صندوق به اندازهای است که اگر سهم هر شهروند نروژی با کرون، واحد پول آن کشور، محاسبه و پرداخت شود، همه آنها میلیونر میشوند .
در عمل، این صندوق یک حساب سرمایهگذاری عظیم است و به نظر میرسد که اغلب مردم نروژ از این وضعیت راضی هستند. براساس نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ میلادی، دانشگاه کلمبیا در نیویورک انجام داد، نروژ از جمله کشورهایی است که راضیترین شهروندان را دارد .
پروفسور الکساندر کپلین، از اساتید دانشکده اقتصاد نروژ در توضیح این که چطور این کشور هنوز در دام ثروت هنگفت خود نیافتاده است، میگوید: «باید پول زیادی سرمایهگذاری شود تا بتوانیم خرج کردن را شروع کنیم».
او اضافه میکند: «در کشورهای دیگر، استخراج نفت خیلی راحتتر (از نروژ) است. برای همین، آنها خیلی راحتتر به پول نفت میرسند.»
او میگوید: «ما میدانستیم که این (صندوق) طرحی بلندمدت است و از نظر ذهنی برایش آماده بودیم .»
اعتماد به دولت
در نتیجه، در نروژ ولخرجی عظیمی نمیشود. در واقع، تصمیمگیران به دقت در حال اجرای مصوبهای هستند که براساس آن، میتوانند تنها ۴ درصد مازاد درآمدهای صندوق را در پروژههای عمومی (دولتی) هزینه یا سرمایهگذاری کنند .
پروفسور کپلین میگوید: «عملاً در شرایط کنونی، ما کمتر از ۴ درصد را هزینه میکنیم و در حال پسانداز کردن سرمایههایمان هستیم.»
به گفته این استاد دانشگاه، دلایل زیادی وجود دارد که چرا مردم نروژ از پسانداز شدن منابع مالی خود راضی هستند و گرفتار وسوسه داشتن زندگی تجملاتی نشدهاند .
او میگوید: «برای کارآمد بودن این شیوه باید سطح قابل توجهی از اعتماد بین دو طرف وجود داشته باشد؛ اعتماد به این که پول (نفت) سوءمدیریت نخواهد شد و اعتماد به این که قرار نیست این پول به شیوهای که شما دوست ندارید، هزینه شود .»
او اضافه کرد: «دموکراسی اجتماعی و خط مشیهای مربوط به تساوی حقوق افراد باعث شده است که نروژ جامعهای همگن با سطح عظیمی از اعتماد عمومی داشته باشد .»
این استاد دانشگاه میگوید: «ما به دولت اعتماد داریم. باور داریم مالیاتی که میپردازیم، به شیوهای هوشمندانه هزینه خواهد شد و وقتی شما مطمئن هستید که بقیه افراد سهم خودشان را میپردازند، شما هم از پرداخت سهم خود راضی هستید .»
امّا، آیا نروژ به دلیل سطح بالای اعتماد شهروندانش ثروتمند است یا اعتماد شهروندانش به دلیل ثروت زیاد کشورشان، بالاست؟ پروفسور کپلین معتقد است که هر دو گزینه درست است: «سطح بالای اعتماد باعث آسان و روانتر شدن رشد اقتصادی میشود .»
سیو ینسن، وزیر اقتصاد نروژ میگوید: «اقتصاد کشور در وضعیت بسیار مناسبی است. اما در چند سال آینده، تغییری تدریجی را پشت سر خواهیم گذاشت .»
او توضیح داد: «در چند سال گذشته رشد تولید، کند بوده است و در شرایط کنونی، دولت باید به دنبال شیوهای رقابتی برای دریافت مالیات و نیز راههایی برای جذب سرمایهگذاری باشد .»
خانم ینسن گفت: «امّا درست است که هزینه زندگی در کشورمان بالاست .
‘ سختکوشی ارزشمند است ‘»
در یک سوپرمارکت محلّی، خرید ارزانترین پاستا، نان، پنیر و گوجهفرنگی خردشده در مجموع حدود ۵۰ دلار تمام میشود و چنین هزینهای برای کسی که شناخت قبلی از وضعیت ندارد، عجیب و باورنکردنی است .
تون هارتوت میگوید: «شاید عجیب باشد، ولی برای ما (نروژیها) هزینهها خیلی زیاد نیست .»
او توضیح میدهد: «بیشتر ما کلبهها و ویلاهای تابستانی و زمستانی داریم و میتوانیم از عهده هزینههای زندگی برآییم. برایمان سخت نیست .»
این کارشناس اقتصادی اضافه میکند: «ما به نیروی انسانی دستمزدی میدهیم که براساس آن، میتواند سطح زندگی مطلوبی داشته باشد .»
او میگوید: «اینجا سختکوشی افراد ارزشمند و قابل احترام است، البته باور نداریم که دستمزد افراد در سطوح بالای سازمانی باید خیلی بیشتر از نیروی انسانی در سطوح پایین سازمانی باشد و به همین دلیل، بیشتر افراد توانمندی که ظرفیتهای بالایی دارند، مشاغلی با سطح دستمزد بالاتر در کشورهای دیگر پیدا میکنند و دست به مهاجرت میزنند .»
امّا، آیا مردم نروژ خودشان را ثروتمند میدانند؟ هارتوت میگوید که اینطور نیست: «ما شرایط را اینطور نمیبینیم. این (منابع) متعلّق به آیندگان است .»
چالشهای اقتصادی
در جزیرهای که میشود نیمساعته از برگن به آنجا رسید، مرکزی عظیم برای حمایت از صنایع نفت و گاز شکل گرفته است. کرت اندراسن، مدیرعامل این مرکز میگوید: «دورانی را به یاد دارم که خیلیها در نروژ کشاورز بودند یا ماهی پرورش میدادند. اما الان، شرایط زندگی برای بیشتر نروژیها تغییر کرده است .»
او میگوید: «این مرکز در سال ۱۹۷۴ آغاز به کار کرد. در چند دهه گذشته شاهد تغییراتی عظیم بودهایم. سطح رفاه کنونی خیلی زیاد است و با آنچه در ۴۰ سال پیش تجربه میکردیم، کاملاً فرق دارد . الان بیشتر افراد، تحصیلکرده هستند و وضعیت عوض شده است .»
او اضافه میکند که با تمهیداتی که در پیش گرفته شده است، وقتی در نهایت، منابع نفتی نروژ به پایان برسد «نروژ آسیبی نخواهد دید، ولی چنان شرایطی، برای همه ما یک چالش خواهد بود .»
او میگوید: «یکی از چالشها این خواهد بود که چطور از کارشناسان (نفتی) خود در بخشهای دیگر استفاده کنیم .»
دگ رانی اولسن، رئیس دانشگاه برگن هم نگران دورانی است که دیگر نفت و گازی برای استخراج در نروژ نباشد: «این نگرانی وجود دارد که سرمایهگذاریهای کنونی به اندازه کافی و به شیوهای نیست که بتوانیم در دهههای آینده، درآمد مناسبی داشته باشیم .»
او اضافه کرد: «به خوبی میدانیم که منابع نفت و گاز محدود است و دستکم، تولید نفت در نروژ هر سال گرانتر از سال قبل تمام میشود .»
او میگوید: «همین نشان میدهد که لازم است منابع درآمدی دیگری پیدا کنیم و در شرایط کنونی، امکان سرمایهگذاری وجود دارد .»
شاید این آگاهی که منابع حاصل از نفت و گاز ابدی نیست، یکی از دلایلی باشد که در خیابانهای برگن به جای ماشینهای پورشه یا بنتلی، ماشینهای دست دوم ولوو بیشتر به چشم میخورد. به نظر میرسد که افراد به جای پز دادن، رفتاری واقعبینانه دارند و مصلحت امور را در نظر میگیرند .