واقعیت این است که برخی از افراد و شرکت ها بخوبی فعالیت می کنند و برخی دیگر اصلا کار خاصی انجام نمی دهند و در حین زمانی که شما در حال هزینه کردن بودجه خود برای آن دسته از افراد یا شرکت هایی هستید که به نظر می رسد از اثر بخشی کمتری برخوردار می باشند، به یکباره متوجه می شوید که هزینه کسب یک مشتری برای شما – که خود شاخص مهمی در ارزیابی فعالیت های بازاریابی است – سر به آسمان گذاشته است. به هر حال با وجود اینکه در رابطه با لیست زیر ممکن است همواره موارد استثناء هم وجود داشته باشد، اما در اغلب موارد بدست آوردن ترافیک از این 4 بازار در عرصه دیجیتال با هر نرخی بسیار دشوار می باشد.
1- محتوای پیشنهاد شده
آیا هرگز توجه کرده اید زمانی که مطلب یا مقاله ای را بصورت آنلاین مطالعه می کنید، در پایان تعداد محتوا دیگر در رابطه یا مشابه با همان مطلب به شما مجددا پیشنهاد می شود، بگونه ای که به نظر می رسد بطور طبیعی توسط ناشر محتوا اولیه منتشر شده است. اما در حقیقت اینگونه نیست و این ها اغلب محتوایی پرداختی هستند که به ازاء پرداخت هزینه به شما نشان داده شده و شما را نهایتا به موضوع دیگر یا حتی صفحه و سایتی دیگر منتقل می کنند.
از آنجایی که خودم شخصا تبلیغ کردن از طریق چنین کانال هایی را آزموده ام، به جرات می گویم که بدست آوردن ترافیک از طریق این مدل کاملا غیر اثر بخش است ( یا شاید برای آن نوع از کسب و کار الکترونیک که ما در آن فعالیت داریم بی اثر باشد).
2- حضور کوتاه در یک فیلم سینمایی یا برنامه تلویزیونی
در شرکت سرمایه گذاری بیچ وود (Beachwood Ventures) ما در حوزه ای که حاصل از ترکیب حوزه سرگرمی و فن آوری است سرمایه گذاری می کنیم، در حالیکه از دسترسی ویژه ای به تاثیر گذاران مختلف در سطح جهانی هم استفاده می کنیم، به این معنا که می توانیم متوجه شویم قرار گرفتن محصولات در برخی از برنامه های نمایشی تا چه میزان اثر بخش یا غیر اثر بخش می باشد. اجازه دهید بهتر بگویم، واقعیت هر چیزی غیر از یک حضور کوتاه مدت بر روی آتن در برای معرفی محصولات در برنامه های تلویزیونی یا فیلم ها در حقیقت واقع گرایانه نیست. مطمئنا اگر محصول یا خدمات شما با جزئیات کامل در یک بخش یا یک محتوای جداگانه به نمایش در بیاید، بهتر است، اما باز هم نمی توان انتظار دریافت نتیجه ای آنچنانی از آن داشت.
3- قرار گرفتن محصولات در بخش های خبری رسانه ها
این یک خطای کلاسیک است که فعالان عرصه کسب و کار در حین تلاش برای مطرح کردن نام و برند خود در جامعه مرتکب آن می شوند – آنها بصورت پاره وقت از یک شرکت روابط عمومی استفاده می کنند که این شرکت بواسطه روابطی که دارد امکان قرار گرفتن آنها در جلوی دوربین برخی از رسانه ها را دارد. البته من قبول دارم که این روش برای بازاریابی کالاها و خدمات در بازار های بسیار هدفمند – که نشان دادن آنها در شبکه های سراسری سخت و غیر ممکن است – می تواند اثر بخش است، اما اگر تصور می کنید که با معرفی شدن یا نشان داده شدن شما و برند شما در اخبار صبحگاهی یا برنامه ای شبیه به آن تاثیر قابل توجهی بر بازار هدف خود می گذارید، پیشنهاد می کنم بیشتر به این موضع توجه کنید.
4- رسانه های چاپی کثیر الانتشار
بله، البته که رساندن خبر انتشار اپلیکیشن جدید شما به رسانه هایی از قبیل TechCrunch و Gizmodo که از نمونه های مطرح خارجی در عرصه رسانه های مرتبط با حوزه فناوری هستند کار خوب و شایسته ای برای اطلاع رسانی می باشد، اما چه لزومی دارد که این خبر را مثلا در رسانه ای مانند The Wall Street Journal منتشر کنید؟ البته اعتبار این روزنامه، مطرح شدن نام شما در آن یا نهایتا قرار گرفتن لوگو آنها بر روی وبسایت شما، خود دارای ارزش بوده و آنها را نادیده نمی گیرم. اما هزینه صرف شده توسط شما برای آن آیا ارزش دارد؟ مخاطبین این رسانه فعالان عرصه اقتصاد و بازار سرمایه هستند که تنها در صورتی تبدیل به مشتری شما می شوند که محصول یا خدمت شما هم مرتبط با حوزه مورد علاقه آنها باشد، در غیر اینصورت این گروه ترافیکی برای شما محسوب می شوند که هیچ کاربردی برای شما نداشته و احتمالا خریدی از شما انجام نمی دهند.
منبع: آی بازاریابی