بسیاری از شرکتها بدون برنامه رسمی کار می کنند، در شرکتها ی تازه تاسیس، مدیران چنان سرگرم امور هستندکه فرصتی برای برنامه ریزی ندارند. در شرکتهای کوچک مدیران چنین استدلال می کنند که تنها شرکت های بزرگ به برنامه ریزی رسمی نیازمندند.آنها تصورمی کنند که بازار به سرعت در حال تغییر است ،از این رو برنامه ریزی نمیتواند مفید واقع شود.
در حالیکه برنامه ریزی باعث می شود که مدیریت بتواند به صورت منظم بیندیشد و در برابرتغییرات محیطی به موقع واکنش نشان دهد.
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
فیلیپ کاتلر در کتاب اصول بازاریابی خود برنامه ریزی استراتژیک را اینگونه تعریف می کند:
فرایندی که به وسیله ی آن بین تعیین اهداف و تواناییهای شرکت از یک سو وفرصت های در حال تغییر محیطی از سوی دیگرسازگاری ایجاد می کند.
دربرنامه ی استراتژیک ،ماموریت و هدف های کلی شرکت تعیین می شود.
مراحل برنامه ریزی استراتژیک :
- علل اصلی ماندگاری شرکت در جایی که ظرف چند سال گذشته در آن به فعالیت پرداخته است.
- در آغاز شرکت هدف یارسالت مشخص وروشنی دارد.ولی با گذشت زمان ورشد سازمان ها تا حدی شفافیت خود را از دست میدهد.پس بیان رسالت شرکت ضروری وهمانند یک دست نامریی افراد رادر سازمان راهنمایی می کند.
- تعیین کنیم با چه فرصت ها و تهدیداتی روبه رو هستیم که می توانند برهدف سازمان تاثیر گذار باشند.
- شناسایی عوامل جغرافی، سیاسی، فرهنگی ،اجتماعی که برروند سازمان درآینده تاثیرخواهند داشت.
- تعیین مجموعه ای ازهدف های بلند مدت، که سازمان توانایی رسیدن به آنها را در آینده خواهد داشت و معرف شرکت درآینده خواهند شد.
- تهیه یک لیست از نیازهای تدارکاتی، مالی ونیروی انسانی مورد نیاز، جهت تامین اهداف بلند مدت ضرورت دارد.
برنامه ریزی استراتژیک و بلند مدت همانند چراغی است که سازمان را درمحیطی که مدام در حال تغییر و واکنش در برابر تهدیدات محیطی می باشد هدایت می کند.همچنین برنامه ریزی استراتژیک زمینه سایر برنامه ریزی های شرکت را تعیین میکند.
منبع: آی بازاریابی