گروهی برای پیشرفت در زمینه های علمی و عملی

اکسل را خوب یاد بگیرید
هدف

معمولاً بسیاری از افراد در آغاز سال نو با خود قرار و مدار می گذارند که کارهائی را انجام دهند و به اهدافی برسند. معمولا این قرارها خیلی زود فراموش می شود چرا که بر اساس مدل منطقی بوجود نیامده است. در این مطلب در مورد هدف گذاری می نویسیم تا کسانی که قرار است با خود قول و قراری بگذارند با منطق این کار آشنا شوند و هدف گذاری را به صورت اصولی فرا بگیرند. امیدواریم که این مطلب به کارتان بیاید. موفق باشید

بعضی از آدمها حس می کنند که سرگردانند. به سختی کار می کنند اما به جائی نمی رسند. یک دلیلش شاید این باشد که آنها وقت نمی گذارند بنشینند و فکر کنند و ببینند در زندگی چه چیزی می خواهند یعنی هدفی برای خودشان در نظر نمی گیرند. آیا تا حالا دیده اید کسی به سفر برود بدون اینکه ایده ای درباره مقصد سفرداشته باشد.

هدف گذاری یکی از قدرتمند ترین فرایندها برای تفکر درباره آینده است و همینطور وسیله ای برای ایجاد انگیزه تا آرزوها یمان را در آینده محقق کنیم. فرآیند هدف گذاری به شما کمک می کند که بدانید که در زندگی به کجا می خواهید بروید. با تعیین دقیق آن چیزی که می خواهید بدست بیاورید. متوجه می شوید که تلاشهایتان را باید در کجا متمرکز کنید همچنین شما با هدف گذاری می توانید فوراً چیزهایی را که می تواند شما را از راهتان منحرف و از هدفتان دور کند، شناسائی کنید.

چرا هدف بگذاریم؟

قهرمانان بزرگ و صاحبان کسب و کارهای موفق و همه کسانی که به توفیقی دست یافته اند هدف گذاری کرده اند. هدف گذاری به شما یک چشم انداز بلند مدت می دهد و انگیزه کار وفعالیت را در شما افزایش می دهد. اهداف به شما می گویند که چه دانشهایی باید بیاموزید، ساعات روزهای خود را چگونه بگذرانید و از منابع و امکاناتی که در اختیار دارید چگونه استفاده کنید.

با تعیین اهداف دقیق شما می توانید دستاوردهای خود را مشخص کنید و به آنها مباهات کنید. شما می توانید پیشرفت خود را در کارهایی که قبلاً سخت و بی معنی به نظر می رسید ببینید و با دیدن توانائی ها و شایستگی های خودتان در ایجاد هدف و رسیدن به آن اعتماد به نفس شما نیز بالا می رود .

شروع هدف گذاری

شما می توانید هدف گذاری خود را در چند سطح انجام دهید.

1- در ابتدا تصویری بزرگ از آنچه در زندگی (یا حداقل در ده سال آینده ) می خواهید تصور کنید و اهداف بزرگی را که در سر دارید مشخص کنید.

2- سپس آن اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر و کوچکتر تقسیم کنید بطوری که اهداف کوچکتر پله هایی باشد که در نهایت شما را به آن اهداف بزرگ برساند.

3- سرانجام پس از اینکه برنامه خود را معین کردید دست به اقدام بزنید تا به اهدافتان برسید.

بدین طریق شما در این فرآیند ابتدا اهداف بلند مدت و عمری خود را مشخص می کنید و سپس مثلاً اهداف ۵ ساله، اهداف سال بعد، اهداف ماه بعد، هفته بعد و امروز.

مرحله اول: اهداف زندگی

در اولین گام شما باید تمام آنچه را که در طول زندگی خود می خواهید بدست بیاورید مشخص کنید. هدف زندگی به شما یک دید کلی می دهد که به تصمیم گیری های بعدی شما جهت می دهد.

برای اینکه زندگی شما تعادلی داشته باشد، سعی کنید که اهداف زندگی خود را در حیطه های زیر مشخص کنید:

1- شغل: در زندگی شغلی خود می خواهید به چه دست پیدا کنید یا به چه سطحی برسید؟

2- مالی: دوست دارید درآمد شما در هر مرحله ای چقدر باشد؟ این درآمد با مسیر شغلی شما چگونه ارتباط دارد؟

تحصیلات: آیا به دانش خاصی مایل هستید که دست پیدا کنید؟ برای رسیدن به اهداف دیگرتان به چه اطلاعات و مهارتهایی نیاز دارید؟

خانوادگی: اهداف خانوادگی شما چیست؟ همسر شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ چند بچه می خواهید؟ میخواهید فرزندانتان را چگونه تربیت کنید؟

هنری: آیا اهداف هنری دارید؟ ( مثلاً می خواهید سازی یاد بگیرید یا نقاشی کنید؟)

نگرش: آیا باورهای ذهنی خاصی دارید که شما را عقب نگه می دارد آیا رفتارهایی دارید که از آنها ناراحتید و دوست دارید آنها را تغییر بدهید؟ (اگر اینطور است باید اهدافی نیز برای تغییر رفتار و باورهای خود بگذارید)

جسمانی : آیا اهداف قهرمانی دارید؟ یا دوست دارید که در زمان پیری تنی سالم و شادات داشته باشید؟ چه مراحلی را باید طی کنید تا به این خواسته ها برسید؟

لذت: چطور می خواهید از زندگی لذت ببرید؟ ( باید مطمئن شوید که بخشی از زندگی هم برای خود شماست.)

خدمات عام المنفعه: آیا دوست دارید جهان را تبدیل به جائی بهتر برای زندگی کنید؟ اگر پاسختان مثبت است چگونه؟

سعی کنید در این زمینه ها هر چه به نظرتان می رسد بنویسید و بعد نوشته های خود بررسی کنید و بهترین اهداف را در هر زمینه که بهتر خواسته های شما را می رساند انتخاب کنید. سپس بار دیگر این اهداف را بازبینی کنید و مهمترین را انتخاب کنید چون اهدافی که شما می توانید بر آنها تمرکز کنید اندک است. در پایان مطمئن شوید که آنچه که مشخص کرده اید همان چیزهائی است که از صمیم قلب درپی دست یافتن به آنها هستید؟ (اگر ازدواج کرده اید موضوع اهداف را با همسر خود هم در میان بگذارید شاید او هم نظری داشته باشد و چیزی بخواهد، به هر صورت همراهی وی لازم است.)

مرحله دوم – تعیین اهداف کوچکتر

پس از تعیین اهداف عمری، اهداف ۵ ساله خود را مشخص کنید اهدافی که به شما کمک می کند تا به اهداف زندگی برسید

سپس اهداف یک ساله خود را مشخص کنید. این اهداف نیز باید گامهایی باشد که شما برای رسیدن به اهداف ۵ ساله یا اهداف عمری برمی دارید. سپس اهداف ۶ ماهه، اهداف ماه آینده خود را مشخص کنید. هر کدام از این اهداف باید بر اساس اهداف مرحله قبل از خود تعیین شود.

سپس لیست انجام کارهای روزانه خود را تعیین کنید. کارهایی که باید امروز انجام دهید که به اهداف ماهیانه و… در نهایت اهداف زندگی خود برسید. در ابتدائی ترین مرحله اهداف کوچکتر شما ممکن است خواندن کتاب و جمع آوری اطلاعات در مورد چگونگی رسیدن به اهداف مرحله بعد باشد. این کار به شما کمک می کند که کیفیت و واقع گرائی هدف گذاری خود را بهبود بدهید.

در پایان برنامه های خود را مرور کنید و مطمئن شوید که با روشی که شما می خواهید زندگی کنید مطابقت دارد.

ماندن در مسیر

زمانی که در مورد اهداف خود تصمیم گرفتید، برای ماندن در مسیر اهداف لیست فعالیتهای روزانه خود همیشه به روز نگه دارید.

هر از گاهی برنامه های بلند مدت تر خود را مورد بازبینی قرار بدهید ممکن است اولویتهای شما و یا شرایط محیطی تغییر کرده باشد.

هدف گذاری هوشمندانه SMART

یکی از راههای اینکه اهداف قدرتمندی بگذاریم این است که از روشSMART استفاده کنید. SMART حروف اول کلمات زیر است (یعنی اهداف ما باید دارای این مشخصات باشد) :

مشخص S – Specific.
قابل اندازه گیری M – Measurable
قابل دستیابی A – Attainable
مرتبط R – Relevant
زمان مندT – Time-bound

توصیه های تکمیلی برای هدف گذاری

دستورالعمل های زیر به شما کمک خواهد کرد که هدف گذاری شما مؤثر و اهداف شما قابل دستیابی باشد:

هر هدف را یک عبارت مثبت بیان کنید: عبارت ” این تکنیک را خوب اجرا کن ” خیلی بهتر است از عبارت ” این اشتباه احمقانه را انجام نده”

دقیق باشد: تنظیم اهداف به صورت دقیق انجام دهید، زمان و مقادیر را مشخص کنید به طوری که بتوانید دستیابی به اهداف را اندازه گیری کنید. اگر هدف دقیق باشد، شما می دانید که دقیقا چه زمانی به هدف دست پیدا می کنید، و می توانید رضایت کامل از رسیدن به آن را حس کنید.

اولویتها مشخص باشد: وقتی چند هدف تعیین می کنید برای آنها اولویت مشخص کنید. این کار باعث می شود که زیر بار کارها له نشوید و حواس خود را به مهمترین کارها بدهید.

اهداف را یادداشت کنید: این کار باعث شفافیت آنها شده و نیروی پیش برنده ای برای آنها ایجاد می کند.

اهداف عملیاتی کوچک باشد: اهداف کوتاه مدت باید کوچک باشد تا به فعالیت کمی نیاز داشته باشد و قابل دست یابی باشد. اگر هدف خیلی بزرگ باشد شما حس می کنید که پیشرفتی نداشته اید و دچار یأس و ذلسردی می شوید. اهداف کوچک و تدریجی فرصت بیشتری به شما برای گرفتن پاداش می دهد.

اهداف عملکردی باشد نه پیامدی: باید اهدافی تعیین کنید تا حد امکان در رسیدن به آن کنترل داشته باشید و اجرای آن دست خودتان باشد. این دلسرد کننده است که شما به خاطر چیزی که در کنترل شما نبوده است در هدفی شکست بخورید. در کسب و کار این می تواند شرایط بد بازار و یا تاثیرتصمیمات دولت باشد. در ورزش ممکن است داوری بد یا بدی آب و هوا یا آسیب دیدگی و یا حتی بد شانسی عامل باخت باشد. اگر اهداف خود را بر اساس اعمال خودتان مشخص کنید می توانید بر دستیابی بر اهدافتان کنترل داشته باشید و از کار خوب خود احساس رضایت کنید.

دستیابی به هدف

وقتی شما به هدفی رسیدید زمانی را برای لذت بردن از آن کنار بگذارید. رسیدن به هدف را حس کنید و پیشرفت خود را در راه رسیدن به اهداف مشاهده کنید.

1- اگر به هدفی آسان دست پیدا کردید هدف بعدی را سخت تر کنید.

2- اگر هدفی به صورتی دلسرد کننده طولانی شد هدف بعدی را آسانتر در نظر بگیرید.

3- اگر چیزی یاد گرفتید که شما را به سوی تغییر اهداف دیگر هدایت می کند، از آن استفاده کنید.

4- اگر متوجه شدید که برای رسیدن به هدفی کمبود مهارتی دارید. هدفی را برای رسیدن به آن مهارت مشخص کنید.

5- درسهایی که از هدف گذاری های خود می گیرید در هدف گذاری های بعدی مورد استفاده قرار دهید. در نظر داشته باشید که در طول زمان اهداف شما تغییر می کند . آنها را مطابق افزایش دانش و تجربیات خودتان عوض کنید. اگر هدفی برایتان دیگر جذابیت ندارد آن را رها کنید.

مثالی از هدف گذاری

خانم “س” برای سال جدید تصمیم گرفته است که در مورد اهداف زندگی خود تفکر کند و تصمیم بگیرد. وی اهداف زندگی خود را چنین مشخص کرد:

شغلی: همچنان در مجله ای که در آن کار می کنم باقی بمانم.

هنری: آثار نگارگری خودم را تکمیل کنم و در نهایت نمایشگاه خودم را در گالری شهرداری برگزار کنم.

در مسابقه ماراتون شرکت کنم.

پس از این خانم “س” اهدافش را به اهداف کوچکتر تبدیل کرد. اهداف کوچکتر وی برای هدف شغلی به شکل زیر در آمد:

هدف ۵ ساله: معاون سر دبیر بشوم
هدف یک ساله: داوطلب شدن برای کارهایی که سردبیر فعلی پیشنهاد می دهد
هدف شش ماهه: برگشتن به دانشگاه و گرفتن مدرک روزنامه نگاری
هدف یک ماهه: صحبت با سردبیر فعلی برای تعیین اینکه وی برای انجام امور روزنامه به چه مهارتهایی لازم دارد
هدف یک هفته ای: تعیین زمان دیدار با سردبیر

همانطور که در این مثال می بینید، شکستن هدف به اهداف کوچکتر موجب معنادارتر شدن آنها می شود و دستیابی به آنها را آسان می کند زیرا متوجه می شویم که چه کارهایی باید انجام دهیم.

امیر دائی

نظرات  (۱)

این پستارو کی میزاره؟ای کاش معلوم میشد کی هر پستو میزاره
پاسخ:
حالا چه فرقی میکنه آقایان X وYباشن یا خانمها Y و Z؟ اینجا بیشتر برای اشتراک داشته هامونه، هر چه گمنام تر بهتر. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

مطلب مورد نظر خود را پیدا نکردید؟

اکسل را خوب یاد بگیرید
نویسندگان